خزان
|
|
کسی نگفت به زینب (س) مکن سیاه به سر مکن تو عالم امکان ز گریه زیر و زبر
تو را خدای دهد صبر در غم عباس(ع) چه سخت بود ترا داغ قاسم(ع) و اکبر(ع)
ز بعد مرگ حسن(ع) دل به قاسمش دادی مریز در غم قاسم تو خاک غم بر سر
مریز اشگ بصر را به صفحه ی رخسار که نیست صبر و تحمل رقیه را دیگر
به راس نیزه بدیدی سر برادر را سری ز خون گلو مثل لاله ی احمر
زدی چو بوسه به رگهای سرخ ببریده کشید ناله ی از دل امام دین حیدر (ع)
اگر چه تشنه حسینت شهید شد بانو شده است سیر لب او ز چشمه ی کوثر
خدا ببخش گناه خزان به روز جزا به حق ساقی کوثر به حق پیغمبر
شعر از پدرم علیار اسماعیلی متخلص به خزان سروده شده در سال 1346
|
یکشنبه 92 آذر 3 |
نظر بدهید
|
|
|
|